۸ نکته خاص درباره راهبرد سیاسی اصلاحطلبان
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۹۲۲۴۲
نزدیک به پنج هفته مانده به برگزاری انتخابات ۱۴۰۲ اصلاحطلبان ستادی سند راهبرد انتخاباتی خود را به جمع بندی رسانده و از آن رونمایی کردند، ماه گذشته نیز کلیات این راهبرد، توسط مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران مصوب شده بود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،گرچه پیش از این گفته میشد که در جبهه اصلاحات بحثهایی مطرح شده که خروجی آن مشارکت در انتخابات است، اما سند تصویب شده توسط چپها هیچ نشانی ازچنین برداشتی ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باوجوداینکه میانهروها در جبهه اصلاحات تمایل داشتند که با یک لیست اشتراکی وارد کارزار انتخاباتی شوند اما سخنگوی جبهه اصلاحات نیز آب پاکی را روی دست آنها ریخته و گفته است که اصلاحطلبان به انتخابات تهی از معنا تن نمیدهند!
جواد امام در این زمینه گفته است که یکی از مهمترین تکالیفی که این راهبرد برای اصلاحطلبان مشخص کرده برقراری ارتباط نهادینه با جامعه و نهادهای مدنی بهعنوان عامل تعیینکننده در مواجهه با انتخابات است؛ چراکه بدون عاملیت مردم، نمیتوان انتخاباتی منصفانه و رقابتی برگزار کرد.
جامعهمحوری اسم رمز اصلاحطلبان رادیکال در تحریم انتخابات است، اصلاحطلبان رادیکال دوگانه موجود در جریان اصلاحات را «انتخابات محوری» و «جامعهمحوری» ارزیابی کرده و تأکیددارند که جامعهمحوری عدول از انتخابات بهعنوان یکی از راهبردهای جریان اصلاحات است، این طیف عدم ارائه لیست برای انتخابات مجلس پنجم از سوی مجمع روحانیون مبارز، کنارهگیری جریان غالب اصلاحات از انتخابات مجلس هفتم، کنارهگیری از انتخابات مجلس نهم را شواهدی بر این ادعای خود میدانند.
اصلاحطلبان تحریمی همچنین در پاسخ به مدعای اصلاحطلبانی که خواهان مشارکت که دوگانه فعلی را دوگانه «جامعهمحوری» - «انتخابات محور» ارزیابی میکنند بر این باور هستند که دوگانه اصلی دوگانه «جامعهمحور» - «حاکمیتمحور» میباشد. جامعه محوری البته یک خاستگاه اجتماعی نیز دارد.
از نگاه اجتماعی این واژه به معنای سکولاریزه کردن ساحتهای رفتاری در جامعه است، روند دیدگاههای خاتمی و اصلاحطلبان ساختاری بیانگر آن است که آنان با وقوع هر واقعهای در کشور لزوم شکلگیری حکومت عرفی (به تعبیر دقیقتر حکومت سکولار) را تئوریزه و میل به این حکومت را امری طبیعی و گریزناپذیر تعریف و تفسیر کنند.
البته جامعهمحوری رادیکالها مخالفانی نیز دارد که معتقدند که کارکرد جبهه اصلاحات سیاسی و پارلمانی تعریف میشود و خروج از این وضعیت به معنای افتادن در ورطه انحراف است. این دسته از اصلاحطلبان معتقدند که این روزها افرادی پشت فرمان ماشین جبهه اصلاحات نشستهاند که با سرعت آن را بهسوی پرتگاه تندروی هدایت خواهند کرد.
سعید نور محمدی، عضو شورای مرکزی ندای ایرانیان درباره جامعهمحوری اصلاحطلبان گفته است:
این دسته از دوستان دروغ میگویند. جامعهمحوری تعریف مشخصی دارد و برخی از اساتید جامعهشناسی به ابعادی از مسئله جامعهمحوری پرداختند. یک جریان سیاسی و حزب سیاسی که هیچ ارتباطی با جامعه ندارد، نمیتواند مطالبات جامعه را مطرح نکند اما ادعای جامعهمحوری داشته باشد. در حال حاضر جامعهمحوری، دروغ بخشی از احزاب اصلاحطلب برای تئوریزه کردن مخالفتشان با جریانی است که اعتقاد دارند نباید صندوقهای رأی را رها کرد.
این دسته از دوستان دروغ میگویند. جامعهمحوری تعریف مشخصی دارد و برخی از اساتید جامعهشناسی به ابعادی از مسئله جامعهمحوری پرداختند. یک جریان سیاسی و حزب سیاسی که هیچ ارتباطی با جامعه ندارد، نمیتواند مطالبات جامعه را مطرح نکند اما ادعای جامعهمحوری داشته باشد. در حال حاضر جامعهمحوری، دروغ بخشی از احزاب اصلاحطلب برای تئوریزه کردن مخالفتشان با جریانی است که اعتقاددارند نباید صندوقهای رأی را رها کرد.
برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که این اختلافات بهزودی باعث انحلال جبهه اصلاحات میشود زیرا بهطور قطعی جناح میانه و عقلایی در جبهه اصلاحات در تهران و نیز شهرستانها فعالشده و لیست خواهند داد، این دوگانگی باعث انحلال جبهه اصلاحات میشود.
بر اساس این دیدگاه «جبهه اصلاحات» نه «جبهه» است و نه «اصلاحات»، «جبهه» نیست؛ چون جبهه به معنی مجموعه احزاب و نیروهای سیاسی است که حول یک راهبرد و استراتژی مشترک گرد هم میآیند، به ائتلاف میرسند، وارد عمل میشوند، به یک تصمیم میرسند و نهایتاً، آن تصمیم را پیش میبرند.
اما در شرایط کنونی هیچکدام از این شرایط در «جبهه اصلاحات» وجود ندارد؛ یعنی، چنانکه اشاره شد استراتژی مشترکی بین نیروهای اصلاحطلب و حتی درون هریک از احزاب اصلی وجود ندارد و طبیعتاً، تصمیم مشترکی هم وجود ندارد. همچنین «اصلاحات» نیست چون عدم مشارکت را بهعنوان یک فعل سیاسی توصیه کرده و این عدول از مبانی اصلاحطلبی است.
اما مروری بر راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران بیانگر ضرورت توجه به نکات زیر میباشد:
1- این راهبرد که بخش عمده آن را میتوان توصیفی ارزیابی کرد، عملاً جمع بندی دیدگاههای اصلاحطلبان رادیکال بهویژه حزب اتحاد ملت دانست، لذا باید تأکید داشت در این بیانیه مطالب جدیدی طرح و بیاننشده است!
2- با توجه به مطلب اخیر تاجزاده مبنی بر تحریم انتخابات و تلاش برای به زیر کشیدن طیف اصلاحطلبان مشارکتجو میتوان تأکید داشت که راهبرد جبهه اصلاحات همان دیدگاههای تاجزاده اما بابیان خفیفتر آن میباشد، به عبارتی شکل عریان دیدگاههای جبهه اصلاحات را باید در مطالب مطرح شده از سوی تاجزاده دانست.
3- جنس مطالب مطرح شده از سوی جبهه اصلاحات نشانگر اشغال این جبهه از سوی رادیکالهای جریان اصلاحات میباشد که بهوضوح در بردارندِ این نکته است که آنان بهجای رقابت در چارچوب نظام به دنبال مبارزه با نظام میباشند.
4- تأکید و تصریح بر ماندن در کنار مردم (جامعهمحوری) در حقیقت تلاش برای توجیه تحریم انتخابات به نام مردم ونانی برای تحریمیهاست.
5- تأکید بر تحریم از سوی جبهه اصلاحات نشانگر ترس رادیکالهای جبهه اصلاحات از ریزش بدنی اجتماعی خود و وزنکشی سیاسی – انتخاباتی میباشد که تلاش میشود بهموجب آن این موضوع با طرح مطالب تکراری کودتای انتخاباتی به حاشیه راندهشده و شکست انتخاباتی با گریز از به داوری گذاشتن خود به رأی مردم توجیه شود
6- تأکید جبهه اصلاحات مبنی بر اصلاحات ساختاری در حقیقت قلب اصلاحطلبی موجود بوده و تلاش شده که به نام تمامی جریانهای اصلاحطلبی مسئله اصلاحات ساختاری بهعنوان یک هدف در راهبرد این جبهه جانمایی شود.
7- جبهه اصلاحات و رادیکال جریان اصلاحات میکوشند تا با تعریف خود بهعنوان منتقد سیستم، خود را بهعنوان اپوزیسیون معرفی و دوگانه جامعه- حاکمیت را تا انتخابات 1404 به محور کنشهای خود تبدیل نمایند.
8- رادیکالهای جریان اصلاحات با راهبرد اخیر خود عملاً پروژه کاهش مشارکت را کلید زده و با ضدانقلاب و دشمن در حال مخرج مشترک گرفتن هستند همانگونه که رهبر معظم انقلاب پیش از این هشدار داده بودند که شرکت نکردن در انتخابات همان سیاست راهبردی دشمن است.
این جبهه از دیگر سو با تأکید بر اینکه ارائه لیست باید در سطح استانها به تصویب دوسوم جبهه اصلاحات این استانها برسد، میکوشند تا از سویی در سطح تهران و برخی شهرهای بزرگ با عدم ارائه لیست نوعی پیام سیاسی مخابره کرده و از جانب دیگر در برخی شهرهای دیگر علاوه بر ارائه لیست، نوعی ائتلاف انتخاباتی را کلید بزنند،
اما تحریم عریان جبهه اصلاحات در بیانیه منتشرشده از سوی این گروه نقطه تعیین تکلیف اصلاحطلبان با رادیکالها در یک آزمون عقلانی است، با توجه به آنکه راهبرد اصلی دشمن در 11 اسفند اثرگذاری روی مشارکت انتخاباتی است ازاینرو لازم است که طیف مشارکتجو مسیر مشترک از چپ تحریمی را قیچی کرده و رادیکالها هزینه این جدایی از صندوق رأی را چه در درون و چه بیرون از تشکیلات خود بپردازند، نمیتوان با لباس احزاب قانونی ژست براندازی گرفت!
منبع: مشرق
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: انتخابات مجلس اصلاح طلبان انتخابات مجلس اصلاح طلبان جریان اصلاحات جبهه اصلاحات اصلاح طلبان جامعه محوری رادیکال ها ارائه لیست جامعه محور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۲۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!